تمام مردم دنیا به تلاش شرکتهای داروسازی برای تولید واکسن کرونا چشم دوختهاند اما ارزش کار داوطلبانی که برای آزمایش واکسنها پیشقدم میشوند، اگر از تولیدکنندگان بیشتر نباشد، کمتر نیست. «ریچارد فیشر» یکی از همین افراد است که از تجربهاش به عنوان یکی از این داوطلبان سخن به میان آورده. در ادامه روایت را با تخلیص از زبان خود فیشر دنبال میکنیم.
برای شرکت در آزمایش واکسن کرونای ChAdOx1 nCoV-19 به بیمارستان «سنت جورج» آمدهام که بین واکسنهای کرونای در حال تولید یکی از پیشروترینها است. چند هفته بعد محققان نتایج بسیار امیدبخش آزمایش روی ۱۰۷۷ نفر را اعلام کردند که از ایمنی و کارایی بالا حکایت داشت. مرحله بعد شامل آزمایش دوز بالاتری از واکسن روی هزاران نفر دیگر در بریتانیا، آفریقای جنوبی و برزیل است که من هم در آن ثبتنام کردهام.
غربالگری
ماجراجویی من در یکی از شبهای ماه می شروع شد؛ زمانی که داشتم توییتی را از یکی از اساتید دانشگاه آکسفورد میخواندم که از مطالعات درباره واکسن کرونا و داوطلب شدنش خبر داده بود. من هم در حالی که کنار همسرم دراز کشیده بودم، فرم را پر کردم اما بعدا پاک فراموش کردم که چنین کاری کردهام.
چند هفته بعد از این ماجرا در بخش نورولوژی بودم که برای آزمایش واکسن آکسفورد در نظر گرفته شده است. اینجا یکی از دانشمندان ارشد به نام «متیو اسنیپ» درباره اینکه به عنوان داوطلب چه چیزی در انتظارمان است، و کارهایی میتوانیم یا نمیتوانیم انجام دهیم، صحبت میکرد. او همچنین درباره دانش تولید واکسن و اثرات جانبی آن هم برایمان توضیحاتی داد.
ما ده هزار داوطلب بودیم که به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم میشدیم، یک گروه واکسن MenACWY را دریافت میکرد که روی کرونا کارایی خاصی نداشت و نقش دارونما را بازی میکرد اما به گروه دوم واکسن ChAdOx1 nCoV-19 تزریق میشد.
این واکسن بر پایه نسخه ضعیف شده ویروس سرماخوردگی ساخته شده که معمولا شامپانزهها را بیمار میکند. این تکنیک قبلا برای کنترل ویروس «مرس» جواب داده بود و به همین خاطر اینبار بسیار سریع برای ساخت واکسن کرونا به کار گرفته شد.
آنطور که اسنیپ میگفت آنها ویروس را از نظر ژنتیکی طوری تغییر داده بودند که قابلیت رشد در بدن انسان را نداشته باشد. در مرحله بعد ژنهایی را اضافه کرده بودند که پروتئینهای ویروس کووید-۱۹ به نام گلیکوپروتیین اسپایک را میسازد. اگر بدن ما یاد میگرفت که گلیکوپروتیین اسپایک را شناسایی کرده و سیستم ایمنی را علیه آن تحریک کند، میتوانستیم امیدوار باشیم که کرونا قدرت نفوذ به سلولهای بدن را نداشته باشد.
بعد از ویدیو از ما سوالاتی در مورد سابقه سلامتی و اینکه آیا نشانه های ابتلا به کووید-۱۹ را داشتهایم یا خیر سوالاتی پرسیده شد. جدای از گرفتن نمونه خون رضایتنامههایی را در مورد اجازه عکسبرداری از محل تزریق، عدم اهدای خون و چند مورد دیگر از ما گرفتند. از زنان داوطلب هم خواسته شد تا پایان مراحل آزمایش داروهای ضد بارداری مصرف کنند. یکی از مواردی که نظرم را جلب کرد این بود: «موافقت میکنم که نمونههای جمع آوری شده به عنوان هدیه به دانشگاه آکسفورد اهدا میشوند.»
بعد از برگشتن به خانه کمی نگران شده بودم. به هر حال اثرات جانبی واکسن از سردرد تا سندرم گیلن-باره را شامل میشود که میتوانست به تضعیف بدن و حتی مرگ منتهی شود. در جلسه غربالگری حتی توضیحاتی هم در این باره داده شد که واکسن میتواند به تشدید اثرات کووید منجر شود. تنها دلگرمی من این بود که این واکسن قبلا روی هزاران نفر دیگر آزمایش شده و خبری از اثرات جانبی شدید نبوده است.
روز تزریق واکسن
یک هفته بعد و در ۳ جولای برای قرار غربالگری به اتاق بدون پنجره سنت جورج برگشتم. در حالی که قبلا نگران اثرات جانبی بودم اینبار دغدغهام این بود که نکند از جریان آزمایشات کنار گذاشته شوم. دکتر «اوا گالیزا»، محقق واکسن اطفال بعد از ترک اتاق حدود ۱۰ دقیقه برنگشت اما پس از برگشتن توضیح داد که این آخرین روز آزمایش در بیمارستان سنت جورج است و موجودی نمونههای آنها تقریبا رو به اتمام است.
باز هم سابقه پزشکی من را مرور کردیم، دوباره از من خون گرفته شد اما دکتر گالیزا مطمئن نبود که گزینه مناسبی برای آزمایش هستم یا خیر. در همین حین متوجه شدم که او هم همان اندازه از روند آزمایش واکسن بی اطلاع است که من بی اطلاعم. در واقع برای اطمینان از دقیق بودن نتایج آزمایش هم داوطلبان و هم پزشکانی که واکسن را تزریق میکنند، نمیدانستند که آیا واکسن کرونا وارد بدن بیمار شده یا واکسن MenACWY.
گالیزا اتاق را ترک کرد و مرا با افکارم تنها گذاشت. ذهنم مشغول فکر کردن به دوستان و اعضای خانواده بود که هر کدام در گوشهای از دنیا بودند. بعضی پاکسازی کامل کشور از کرونا را جشن میگرفتند و برخی دیگر شاهد افزایش آمار مرگ و میر بر اثر آن بودند.
زمانی که دکتر برگشت یک آمپول در دست داشت. هرچند به خاطر ماسک نمیتوانستم صورتش را به صورت کامل ببینم اما چشمانش شاد بودند. پس از هفتهها انتظار سرانجام سوزشی شدید در بازویم خبر از ورود واکسن به جریان خونم میداد. شانس اینکه واکسن واقعی به من تزریق شده باشد ۵۰-۵۰ است و برای اطلاع از آن چاره ای جز انتظار تا پایان آزمایش ندارم.
نمونه برداری
در مرحله بعد به گروههای مختلفی تقسیم شدیم که هر کدام برنامه خود را برای گزارش علائم، آزمایش و نمونه گیری خون داشت. برای من یک هفته بعد از تزریق واکسن نوبت به آزمایشها رسید. در این مرحله باید بدون لمس زبان یا دندانها لوزههایم را با یک سواب پارچهای به مدت ۱۰ ثانیه میمالیدم که چندان کار ساده ای هم نبود. سپس باید همان وسیله را تا جایی که میشد داخل بینیام فرو میکردم. قبلا شنیده بودم که آزمایش کرونا به این روش دردناک و شبیه خاراندن مغز است اما با وجود راحت نبودن آزمایش آنقدرها هم درد نداشت.
علاوه بر نمونه گیری باید پرسشنامهای را هم پر میکردم که در آن سوالاتی در مورد استفاده از سرویس حمل و نقل عمومی طی هفته گذشته و سپری کردن اوقات با افراد برای بیش از ۵ ساعت مطرح شده بود.
نمونه آزمایش را داخل کیف و جعبهای مهر و موم شده که روی آن عبارت «نمونه بیولوژیکی دسته B» به چشم میخورد، قرار داده و آنرا به آدرس ویژهای پست کردم که برای آزمایش نمونههای خانگی در نظر گرفته شده بود. چند روز بعد پیامکی به دستم رسید که از منفی بودن نتیجه آزمایش خبر میداد.
تست به همینجا ختم نمیشود و طی چهار ماه آینده باید هفتهای یکبار آنرا تکرار کنم. همچنین باید طی سال آینده به صورت منظم برای آزمایش خون به بیمارستان بروم..
واقع بینی در مورد کارایی واکسن
این فرایند طولانی در توسعه واکسن برای بسیاری افراد از جمله سیاستمدارها قابل درک نیست. شما نمیتوانید تنها با پول روند حل مشکلات را تسریع کنید. هرچند آزمایش واکسن آکسفورد روی ۱۰۰۰ نفر نتایج امیدبخشی را به همراه داشته اما برای آزمایش آن روی میلیونها نفر یا همه دنیا باید به سطحی از اطمینان برسید که تنها با صبر و کسب دادههای بیشتر حاصل می شود.
دنیای علم پیش از این نتایج مخرب شتاب در توسعه واکسن را دیده است. در سال ۱۹۷۶ هراس از شیوع آنفولانزای خوکی باعث شد مقامات آمریکایی بدون انجام آزمایشات کافی واکسنی را به دهها میلیون نفر تزریق کنند. پاندمی مورد انتظار هرگز فرا نرسید اما واکنش شدید به واکسن باعث مرگ حدود ۳۰ نفر شد. چنین اشتباهاتی به نظریات ضد واکسیناسیون دامن میزند که در پاندمی کرونا میتواند نتایج فاجعه باری به بار بیاورد.
واقعیت دیگری که باید بدانید این است که شاید واکسن حتی در صورت دریافت تاییدیه هم آن نوشدارویی نباشد که از نظر برخی فرد را در برابر کرونا رویین تن میکند. به عبارت دیگر کرونا را به کلی پاکسازی نمیکند بلکه اثرات آنرا کاهش میدهد. در این صورت افرادی که واکسن را دریافت کردهاند، بدون داشتن علائم به کرونا مبتلا شده و آنرا به کسانی که واکسن نزدهاند منقل میکنند. در این سناریو ویروس برای همیشه با ما خواهند ماند و باید خود را برای رویارویی با آن در بلندمدت آماده کنیم.
من که شانس دریافت واکسن کرونا آکسفورد تا ۵۰ درصد را داشتهام کمی خیالم راحتتر است اما این باعث نمیشود رفتارم را تغییر دهم. تا زمانی که مطمئن نشوم واکسنی کارآمد ساخته شده که از همسرم، دخترم، دوستانم، خانوادهام و حتی غریبههایی که در خیابان از کنارشان میگذرم حفاظت میکند، از فاصلهگیری اجتماعی پیروی خواهم کرد.
منبع ک BBC